کتابِ پیشِ رو شرح روزگارانی است که نمایش بهشکل «بقالبازی» و «تخت حوضی» و وارداتی از دورهی قاجاریه آغاز میشود تا تئاتر غیرسنتی به شیوه و اسلوب اروپایی که در باشگاه ارامنهی جلفا از سال۱۲۶۶ شروع شد.
در سیر تاریخ نمایش در اصفهان،ناصر فرهمند و رضا ارحام صدر، هردو بداههگویِ برجستهای بودند و روی هجو و کمدی، زیاد کار کردهاند. هردو به نقطهای رسیده بودند که هر بازیگری باید دلقکِ خاصِ خودش را بازی کند.
ارحام میگفت: هر بازیگری باید با بالهای خودش بپرد. آنچه که امروز و بیشتر میتواند توجه و حتی مورداستفادهی اهل تئاتر قرار گیرد، ضرورت شناخت نمایشهای شادیآور سنتی است. محصولی از فرهنگسازان فروتنی که بیادعا با کمترین امکانات فنی، بدون داشتن مدرک و آموزش علمی، با تجربههای خودجوش و شوروشوق، چه بسا ناآگاهانه، بهطور غریزی، عاشقانه بازی میکردند.
در این تحقیق و تالیف صرفنظر از مقدمات، با آگاهی از نارساییها، کمبودها، درحد بضاعت و دانش اندکم، مراحل گوناگون تحول و دگرگونی نمایش را از دورهی صفویه تا عصرِ انقلاب مشروطه و انقلاب ۵۷، در چهارده بخش نوشتهام. نمونهی این تلاشها را میتوان در این کتاب مشاهده کرد. مجموعهای سرشار از عبارات شیرین و دلنشین که هم میآموزد و هم دعوت به آموختن و تفکر میکند. مجموعهی نظرها، اسناد، عکسها، روایتها و گفتههای «آن که میخنداند، خنداندنِ مردمِ بیلبخند را !...»
مطالب، عکسها و سندها، دستچینی از صدها هزار مطلب و سند و عکس است که من راه طولانی و دشواری را طی کردهام تا توانستهام، نمونهای کوچک از آن را عرضه کنم.