شهربندان

Alternate Text
نام کتاب: شهربندان
نوبت چاپ: 1
نام نویسنده: جواد مجابی
نام مترجم:
شابک: 978-964-243-281-3
تیراژ: 1100
تعداد صفحات: 200
دسته: داستان امروز ایران
نام انتشارات: افراز
قیمت: 72000
توضیحات

جواد مجابی نام شناخته‌شده‌ای در فضای ادبیات ایران است. کافی است به یاد آورد که تاکنون بیش از ده رمان، پنجاه داستان کوتاه، بیست مجموعه شعر و انبوهی نمایشنامه، طنز، مقاله‌ی پژوهشی و نقد هنری به قلم این نویسنده‌ی توانای کشورمان منتشر شده است. همه‌ی اینها نشان می‌دهد که مجابی در حوزه‌های مختلفی قلم زده و تجربه‌های متنوعی را در زمینه‌ی نویسندگی از سر گذرانده است. در این میان، رمانِ «شهربندان» یکی از مهم‌ترین تجربه‌های او در زمینه‌ی ادبیات داستانی است که نخستین بار در دهه‌ی شصت، در سال‌هایی که رمان‌نویسی در ایران جهشی کیفی را پشت سر می‌گذاشت، منتشر شد. این رمان که از سوی انتشارات افراز تجدید چاپ شده، به وقایعی می‌پردازد که  در افغانستان در سال‌های اشغال از جانب اتحاد جماهیر شوروی رخ می‌دهد. ماجرا از این قرار است که پزشکی افغان به کشور خود بازمی‌گردد و متوجه می‌شود که نیروهای بیگانه این کشور را به اشغال خود درآورده‌اند. این پزشک همه‌ی تلاش خود را به خرج می‌دهد تا رد و نشانی از هویت شخصی و ملی خود بیابد، اما در این مسیر با حوادث و رویدادهای پیش‌بینی‌ناپذیر رویاروی می‌شود. به این ترتیب، چنان‌که در پشت جلد کتاب قید شده، «شهربندان» بازگوی سرنوشت مردمی است که به‌اجبار نیروهای اشغالگر از هویت و مدنیت خود محروم شده‌اند. مجابی این رمان را در اوایل دهه‌ی شصت نوشته است، اما بازخوانی آن گواه این است که حوادث این رمان در هر کجای جهان و هر دوره‌ی تاریخی نیز می‌تواند اتفاق بیفتد. او خود در اشاره‌ی کوچکی که در ابتدای کتاب آورده، خاطرنشان کرده است: «این کتاب را به هنگام اشغال خاک همسایه‌مان نوشته‌ام با آرزوی بهروزی مردمی که بتوانند از چنگ غارتگران جهانی رهایی یابند.» با هم پاره‌ای از این رمان را می‌خوانیم:

«مرد میانسال گفت: یک چیز را فراموش نکنیم. این جمع کثیری که با اشغالگران همکاری می‌کنند، ار خارج که نیامده‌اند، هموطنان ما هستند، با فرهنگی مشترک، تربیتی عام و ریشه‌هایی بافته با ما رشد کرده‌اند. در آن‌ها همان خون، همان میراث، همان خصایل قومی جریان دارد که در من و شما. چیرگی آن‌ها بر ما و به‌قول شما ستم و حمایت بی‌حدشان نباید باعث شود که فراموش کنیم ما و آن‌ها از یک ملتیم و از سرزمینی واحد. این قشر، این طبقه‌ی چه می‌دانم چه، گیرم به‌کمک خارجی بر ما برتری یافته‌اند و به‌مقتضای قدرت عمل می‌کنند؛ فکر نمی‌کنی که پیش از این شما نیز کمابیش با آن‌ها چنین رفتاری داشته‌اید؟ نمی‌گویم عیناً مثل آن‌ها، اما با رفتار فرهنگی یک غالب با آنان که مغلوب بودند، یا اصلاً به شمار نمی‌آمدند.»

نظرات کاربران در مورد کتاب شهربندان

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید