کفتار

Alternate Text
نام کتاب: کفتار
نوبت چاپ: 1396
نام نویسنده: مرتضی فخری
نام مترجم:
شابک:
تیراژ:
تعداد صفحات: 484
دسته: داستان امروز ایران
نام انتشارات: افراز
قیمت: 180000
توضیحات

 
حتمالاً سال‌های بعد که مورخان ادبی سراغ رمان‌هایی بروند که در دو سه دهه اخیر منتشر شده‌اند، جایی را هم برای بحث درباره رمان معناگرا خالی بگذارند. البته در حوزه فیلم بحث درباره سینمای معناگرا چند سالی می‌شود که آغاز شده، اما هنوز به‌طور خاص درباره ادبیات و رمان معناگرا حرف چندانی به میان نیامده است. شاید یکی از جاهایی که ضرورت بحث در این باره احساس می‌شود، در رمان‌های مرتضی فخری باشد؛ نویسنده نیشابوری  ۱۳۸۹پرکاری که البته یک بار در سال جایزه‌ی بهترین رمان متفاوت سال (واو) را از آن خود کرده است. فخری جزو آن دسته از نویسنده‌هایی است که مساله معنا برای او همچنان حائز اهمیت است. او در رمان‌های خود معمولاً سراغ فضاهایی می‌رود که جنگی دائمی اما پنهان میان معنا و بی‌معنایی در آن‌ها جریان دارد. اسامی رمان‌هایی که تاکنون از او منتشر شده، به‌خودی خود به این جنگ پنهان دائمی اشاره‌ای مستقیم دارد. حوریه، گورکن، لیلیا، مهبوط و گیلو، همگی بیش‌و‌کم از جهانی اساطیری و قدسی می‌آیند و بیش‌و‌کم حامل رمزورازهایی هستند که فخری همواره خود را نگاهدار آن‌ها می‌داند؛ تمثیل‌هایی که با استفاده از تمهیدات داستانی جدید همچنان مسائلی را با ما در میان می‌گذارند که آدمی از روز نخست گام‌زدن در سیاره خاکی با آن‌ها دست‌و‌پنجه نرم می‌کرده و از منظر نویسنده‌شان به‌رغم تحولات چشمگیری که طی دو سه قرن رخ داده، همچنان تاز‌گی و طراوت خود را حفظ کرده‌اند و مساله ابنای بشر به حساب می‌آیند؛ مسائلی همچون تولد، عشق و مرگ. «کفتار» هم مثل بیشتر آثار او از سوی انتشارات افراز روانه بازار کتاب شده است. کفتار را می‌توان رمانی در ادامه آثار قبلی فخری دانست؛ نویسنده‌ای که جهان داستانی خود را دارد و می‌کوشد در هر رمان خود بخشی از آن را شکل بدهد و پیش روی ما به تصویر بکشد. رمان راوی اول شخصی دارد با نام کفتار، و همین کافی است تا خواننده خود را برای خواندن اثری تمثیلی و استعاری آماده کند. در واقع، کفتار نشانه‌ای است از موجودی اهریمنی که درون هر انسان خانه دارد و هر انسان باید با آن پنجه‌درپنجه درافکند. دیگر کاراکترهای رمان نیز نام‌هایی به همین اندازه تمثیلی دارند. حوا مادر کفتار است و جبار پدرش و قادر عمویش.
 
📚 برشی از کتاب:
«هیچ پاسخی از سوی وسعت بی‌انتهای دشت نشنیدم. ناچار بر فراز تپه‌ای خارروی، ویران شدم و بی‌اختیار به گریستن پرداختم. گریه‌هایی که در راه بازگشت به خانه تکرار شد، و کش آمد، و ناچار به دامن جبار ریخت.

نظرات کاربران در مورد کتاب کفتار

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید