Details
... در یکی از همان روزها برف سنگینی بارید و جنگل را سفیدپوش کرد، مدتها بود مهدی به غار کوچک نرفته بود؛ یعنی دیگر جرات رفتن به آنجا را نداشت، چراکه بعد از دیدن ثریا در غار، نبودن و ندیدن او در تحملش نمیگنجید ولی همیشه یک سؤال در ذهنش نقش میبست و اینکه اگر ملاقات با ثریا در غار توهّمی بیش نبوده، پس چطور موهایش آرایش شد؟ آخرین لحظه را بهیاد آورد که به ثریا گفت: «کوزهت رو جا گذاشتی.» و او گفت: «اشکالی نداره دفعهی بعد میبرم.»...
1396/4/13 ساعت 16:32
24 * 7 We Are Online
This Site Has Been Updated Recently , Pelase Tell Us If There Is Problem
Tell:+9821: 66401585-66977166-66952853-66489097