Details
مهربانو نمیدانم ما بردیم یا باختیم. [شیشۀ عطر از دستش به زمین میافتد و میشکند. لحظهای به زمین و خردهشیشهها خیره میماند] برویم، آقای سالاری، برویم. من قدم زدن در مِه را دوست دارم. [صدای موسیقی از دوردستها] میشنوید؟ کسی دارد با سازش ما را مینوازد.
آقای سالاری کسی دارد با قلمش ما را مینویسد.
مهربانو ما که دیگر نیستیم.
آقای سالاری باشیم یا نباشیم، هنر تا ابد باقی میماند، درست مثل غم ونگوک.
مهربانو حق با شماست: درست مثل غم ونگوک...
در مِه ناپدید میشوند.
1398/11/16 ساعت 19:39
24 * 7 We Are Online
This Site Has Been Updated Recently , Pelase Tell Us If There Is Problem
Tell:+9821: 66401585-66977166-66952853-66489097