افزودن به سبد خرید

---

مروری بر رمان «سفر ماه عسل» نوشته‌ی پاتریک مودیانو

جنگ‌زده‌هایی در آغوش هم

 

برخی فکر می‌کنند که نویسندگان بزرگ در هر رمان خود سراغ موضوع متفاوتی می‌روند و درست از این رو که می‌توانند مخاطبان خود را غافلگیر کنند، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌شود، اما واقعیت چیز دیگری به ما می‌گوید. کافی است یکی از نویسندگانی را که همه بر سر بزرگی آن‌ها تؤافق دارند، به خاطر بیاورید؛ می‌بینید که آن نویسنده، هرکه می‌خواهد باشد، در بیش‌تر آثار خود به مسأله‌ای واحد می‌پردازد و صرفاً می‌کوشد از زاویه‌ای دیگر آن مسأله را پیش بکشد و مطرح کند. پاتریک مودیانو یکی از همین نویسنده‌هاست. مودیانو که معتبرترین جایزه‌ی ادبی جهان، یعنی نوبل را در کنار جایزه‌ی بسیار معتبر گنکور در ویترین افتخارات خود می‌بیند، همواره یک کار بیش‌تر نداشته و آن نوشتن رمان‌هایی است که ماجرایشان به دوران اشغال فرانسه در جنگ جهانی دوم یا جنگ الجزایر مربوط می‌شود. سایه‌ی پیدا و پنهان این دو دوره‌ی تاریخی را در بسیاری از آثار مودیانو می‌توان دید. در رمان «سفر ماه عسل» هم که به‌ترجمه‌ی نسرین اصغرزاده و از سوی انتشارات افراز روانه‌ی بازار کتاب شده، باز کمابیش ردپای جنگ دیده می‌شود. به‌تعبیر مترجم، «داستان این کتاب از یک سو زندگی افرادی چون پل ریگو و اینگرید ترسن را نشان می‌دهد که زیر چرخ‌های عظیم جنگ خرد شده و زندگی آن‌ها تباه شده است و از سوی دیگر به این نکته می‌پردازد که کسانی که همانند راوی داستان، یعنی ژان ب. از مهر و محبت خانواده و اطرافیان بی‌نصیب مانده‌اند، همانند افراد جنگ‌زده و قربانیان آن آسیب دیده‌اند و در واقع پایان راهشان همسان است». البته فقط زمینه‌ی موضوعی «سفر ماه عسل» نیست که آن را در کنار دیگر رمان‌های مودیانو می‌نشاند، بلکه همچنین سبک و سیاق خاص این نوبلیست ادبی را نیز می‌توان در این رمان سراغ گرفت، چنان‌که اصغرزاده می‌نویسد: « قهرمان‌های آثارش، از جمله قهرمان کتاب سفر ماه‌عسل، در زمان حال پرسه می‌زند ولی گویی در گذشته است؛ حال را در ارتباط با گذشته می‌بیند، و گذشته را به‌سوی حال می‌آورد.» انتشارات افراز آثار دیگری از مودیانو، از جمله «خیابان بوتیک‌های خاموش»، «دورا برودر»، «برای این‌که در محله گم نشوی»، «محله‌ی گم‌شده» و «کمد دوران کودکی» را منتشر کرده است. با هم فرازی از «سفر ماه عسل» را می‌خوانیم:

 

 

«از آپارتمان راضی هستید؟»

به او گفتم: «خیلی».

- من هم قبل از این‌که سوئیتی سر نبش پیدا کنم، این آپارتمان را برای سه ماه از دوستم اجاره کرده بودم.

- و آپارتمان مثل الان خالی بود؟

- فقط یک جفت چوب ‌اسکی قدیمی در کمد باقی مانده بود.

به او گفتم: «هنوز هم در کمد هست. دوست شما نمی‌داند کجا می‌شود مالک قبلی را پیدا کرد؟»

- می‌دانید، شاید مرده باشد.

فنجان قهوه‌اش را روي پیاده‌رو، نزدیک پاهایش گذاشت.

گفتم: «اگر نمرده است، می‌توانست خبری از خودش بدهد.»

درحالی‌که شانه‌هایش را بالا می‌انداخت، به من لبخند ‌زد. برای چند لحظه‌ای هر دو ساکت شدیم. به‌نظر غرق در فکر می‌آمد.

گفت: «به‌هرحال مردی بود که ورزش‌های زمستانی را دوست داشت...»

 

 

خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف

http://ebook.afrazbook.com

---

مشاهده همه کتابهای مرتبط

---