هلن

Alternate Text
نام کتاب: هلن
نوبت چاپ: 1
نام نویسنده: اوریپید
نام مترجم: سیامک کاظمی درآبادی
شابک: 978-964-243-942-3
تیراژ: 1100
تعداد صفحات: 104
دسته: نمايشنامه‌
نام انتشارات: افراز
قیمت: 40000
توضیحات

مروری بر نمایشنامه‌ی «هلن» نوشته‌ی اوریپید

یکه و تنها در مصر

 

گرچه مردمانی که در گوشه و کنار جهان زندگی می‌کنند، هر یک سنت‌های نمایشی خاص خودشان را داشته‌اند، اما در این نکته تردیدی نیست که یونانیان باستان سهم عمده‌ای داشته‌اند در شکوفایی تئاتر، به این معنایی که امروز به کار می‌رود. آن‌ها چنان به تئاتر علاقه نشان می‌دادند که هر سال جشنواره‌ای برگزار می‌کردند و به برترین نمایشنامه‌هایی که روی صحنه می‌رفت، جایزه می‌دادند. در میان نمایشنامه‌نویسان یونان باستان، آیسخولوس، سوفوکلس و اوریپید سه چهره‌ی برجسته به حساب می‌آمدند. اوریپید که که از آن دو تن دیگر جوان‌تر بود، در سال ۴۸۴ در آتن به دنیا آمد، نزدیک به ۹۵ نمایشنامه نوشت که تنها ۱۸ یا ۱۹ اثر از آن همه باقی مانده است، پنج بار در جشنواره به جایگاه نخست دست یافت، شخصیت‌های نمایشنامه‌هایش بیش‌تر به هم‌روزگارانش شباهت می‌بردند تا اساطیر کهن، و گاه چیزهایی به زبان می‌آوردند که بعضی‌ها به حساب کفرگویی درباره‌ی خدایان یونان می‌گذاشتند، هم‌عصر سقراط بود و اگر آن یکی جام شوکران نوشید، این یکی به مقدونیه تبعید شد و همان‌جا هم درگذشت. اوریپید نمایشنامه‌ی «هلن» را در سال ۴۱۲ نوشته است؛ تنها شش سال پیش از مرگ. این نمایشنامه‌ یکی از چالش‌برانگیزترین آثار اوریپید به حساب می‌آید. در حالی که بنا بر روایت مشهور هومری، هلن به‌دست پاریس ربوده می‌شود  و همین واقعه به جنگ تروی می‌انجامد، اوریپید در «هلن» روایتی دیگر را به دست می‌دهد که هرودوت در کتاب تاریخ خود به آن پرداخته است: هرا شبحی مانند هلن ساخت و پاریس به‌جای هلن، همین شبح را ربود. در نتیجه هلن به تروی برده نشد، بلکه در مصر بود و پادشاه این سرزمین، پروتئوس، او را پاس داشت. شاه که درگذشت، پسرش تئوکلیمنوس به‌فکر زناشویی با هلن افتاد، ولی همسر هلن، منلائوس، وقتی داشت به اسپارت برمی‌گشت، گرفتار طوفان شد و به مصر رسید و توانست هلن را نجات دهد. «هلن» با ترجمه‌ی سیامک کاظمی درآبادی از سوی انتشارات افراز به چاپ رسیده است. با هم پاره‌ای از این نمایشنامه را می‌خوانیم:

 

 

منلائوس                شگفتا! چه‌کسی تو را به آن‌جا فرستاد؟ چه داستان سهمگینی!

هلن                       بسیار گریستم، و هنوز چشمانم از اشک تَر است. همسر زئوس بود که مرا نابود کرد.

منلائوس               هرا؟ او چرا باید ما دو را بیازارد؟

هلن                       وای بر من از بخت ترسناکم! وای بر آن آب‏فشان‏ها و گرمابه‏هایی که ایزدبانوان در آن‏ها زیبایی‏شان را باز هم درخشان‏تر می‏کنند، تا داوریِ مرگبار را فراخوانند!

منلائوس                از چه روی هرا درباره‏ی این داوری تو را با بدی رویاروی کرد؟

هلن                        تا پیمان قبرس را دیگر کند.

منلائوس                چگونه؟ بازگو.

هلن                        از پاریس، کسی که ایزدبانو مرا به او زبان داد.

منلائوس                 وای بر تو!

هلن                        و بدینگونه مرا اینجا در مصر، با اندوه‏ رویاروی کرد.

منلائوس                 سپس او شبحی به‌جای تو به پاریس داد، آن‌گونه که تو می‏گویی؟

هلن                        و سپس اندوهان تو  آغاز شد، آه، مادر! وای بر من!

منلائوس                 منظورت چیست؟

هلن                        مادرم دیگر نیست؛ پیوند ننگین من او را واداشت که ریسمان را دور گردنش ببندد.

 

 

خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف

http://ebook.afrazbook.com

نظرات کاربران در مورد کتاب هلن

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید