جزئیات
منشی پرونده را روی میزم گذاشت و از اتاق خارج شد. حدس اینکه باز یک پروندهی مسألهدار لابهلای پروندههای من یه جورایی بُر خورده برایم خیلی هم سخت نبود. از اینکه دوباره قرعه بهنام من افتاده بود یک لحظه احساس دلهره همراه با دلواپسی کردم. حسی که یقیناً از گذشته و آینده من منتج میشد. دلهره از حوادث گذشته و دلواپس پیشامدهای فردا! تنها چیزی که در آن لحظات به من تلنگر میزد همین ترس ناشناختهام بود. احساس کردم خیلی از ما آدمها بهنحوی متهم هستیم. این احساسات طعم تلخی برایم داشت. تصور میکردم که توی تاریکی نشستم و بقیه را که در روشنایی هستند میپایم. غافل از اینکه بالاخره چشمانی هم هست که من را رصد میکنند!
سایت به تازگی بروزرسانی شده است و ممکن است دچار مشکلاتی شود ، در صورت مشاهده اطلاع دهید ، با تشکر
شماره های تماس 021- :66401585 - 66977166 - 66952853-66489097