افزودن به سبد خرید

---

مروری بر نمایشنامه‌ی «دونات فرد اعلاء» نوشته‌ی تریسی لِتس

این بلا از کجا نازل شده است؟

تریسی لتس را در ایران بیش‌تر با نمایشنامه‌ی «آگوست در اسیج کانتی» می‌شناسند، نمایشنامه‌ای که وقتی در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و روی صحنه رفت، موجی از تحسین و ستایش را نصیب نویسنده‌اش کرد که از آن جمله می‌توان به جایزه‌ی پولیتزر نمایشنامه‌نویسی 2008، جایزه‌ی تونی نمایشنامه‌نویسی 2008، جایزه‌ی منتقدان تئاتر نیویورک 2008 و جایزه‌ی دراما دِسک 2008 اشاره کرد. «آگوست در اسیج کانتی» در عین‌حال تحسین‌شده‌ترین نمایش سال برادوی، شیکاگو و لندن بود. این نمایشنامه با ترجمه‌ی آراز بارسقیان از سوی انتشارات افراز روانه‌ی بازار کتاب شد و در ایران هم همین استقبال گسترده را به‌دنبال داشت و به چاپ‌های متعدد رسید. «دونات فرد اعلاء» عنوان نمایشنامه‌ی دیگری از تریسی لتس است که با ترجمه‌ی مهرنوش فطرت به چاپ رسیده است. لتس این نمایشنامه را در سال ۲۰۰۸، یعنی درست یک سال بعد از «آگوست در اسیج کانتی» نوشته است. ماجراهای این نمایشنامه در مغازه‌ی دونات‌فروشی کوچکی در شمال شهر شیکاگو در آمریکا در فاصله‌ی دسامبر ۲۰۰۹ و ژانویه‌ی ۲۰۱۰ می‌گذرد. نمایشنامه شخصیت‌های مختلفی دارد و کمابیش همه‌ی آن‌ها ناآرام و عصبی هستند. از همان ابتدای نمایشنامه می‌توان دید که چگونه تنش‌های جنسیتی، قومی و فرهنگی بر سراسر فضای آن سایه انداخته است. «دونات فرد اعلاء» از روبه‌روی دونات‌فروشی‌ای آغاز می‌شود که درب و داغان شده است. پلیس آمده و دارد با صاحب دونات‌فروشی که آقای مکس تاراسف باشد، صحبت می‌کند. مکس حسابی جوش آورده است، خشمگین است و فکر می‌کند سیاهان این بلا را سر مغازه‌اش آورده‌اند؛ روی همین حساب، وقتی مأموران پلیس از اطلاعات شخصی او می‌پرسند، آرام و قرارش را بیش از پیش از دست می‌دهد، و تازه این اول ماجراست. «دونات فرد اعلاء» چنان‌که فطرت آن را به‌درستی توصیف کرده، کمدی سیاهی است که آرزوهای سرکوب‌شده‌ی آدم‌های مختلف در آمریکای امروز را به تصویر می‌کشد. با هم پاره‌ای از این نمایشنامه را می‌خوانیم:

 

رندی                       چند روزه مست نیستین؟

خانم                       چی؟

رندی                       چند روزه مست نیستین؟

خانم                       فقط همین امروز.

آرتور                       فردا بیاین. فردا دیگه مغازه بازه.

خانم                       تو گند می‏زنی به برنامه من.

آرتور                       فردا بیاین.

خانم                       آرتور به‌نظرم حالت خوب نیست. مشکلت چیه؟

آرتور                       امروز اصلاً قهوه ندارم.

خانم                       چه مزخرفاتی!

آرتور                       امروز روز سختیه!

خانم                       ممکنه باشه، ولی خواهش می‏کنم خودتو نباز!

آرتور                       یه نفر دَرو شکسته و اومده تو.

خانم                       [کاملاً صمیمانه] اوو! خوش‌به‌حالت عزیزم. بهت تبریک می‏گم.

 

 

خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف

http://ebook.afrazbook.com

---

مشاهده همه کتابهای مرتبط

---