مخفیگاه تابستانی

Alternate Text
نام کتاب: مخفیگاه تابستانی
نوبت چاپ: 2
نام نویسنده: سوزان ویگز
نام مترجم: سهیلا اله‌دوستی
شابک: 978-964-243-799-3
تیراژ: 1100
تعداد صفحات: 368
دسته: رمان
نام انتشارات: افراز
قیمت: 130000
توضیحات

مروری بر رمان «مخفیگاه تابستانی» نوشته‌ی سوزان ویگز

آخرش پیر شدی رفت...

 

کم پیش می‌آید که داستان زندگی نویسنده‌ای به‌اندازه‌ی رمان‌هایش جذاب نباشد. دست‌کم زندگی نویسنده‌ای چون سوزان ویگز را که بخوانید، شاید به این نتیجه برسید که خود همین زندگی ارزش تبدیل‌شدن به رمان را دارد. ویگز که یکی از پرفروش‌ترین نویسنده‌ها از نظر روزنامه‌های معتبری چون نیویورک‌تایمز و یواس‌ای‌تودی به حساب می‌آید، نوشتن را زمانی آغاز کرد که تنها هشت سال داشت. بله، خانم ویگز هشت‌ساله بود که رمانی نوشت با نام «کتابی درباره‌ی بعضی بچه‌های بد». اما این نه آغاز ماجرا بود و نه پایان آن، چون سال‌ها بعد که از دانشگاه هاروارد فارغ‌التحصیل شد، از فکر نوشتن بیرون آمد و لباس معلم ریاضی را به تن کرد. گذشت و گذشت، تا این‌که در سال ۱۹۸۳ دوباره وسوسه‌ی نوشتن به جانش افتاد و این بار رمانی نوشت که عنوانش بود: «کتابی درباره‌ی بعضی بزرگسالان بد». البته این کتاب‌ها را توی کشوی میزش می‌گذاشت و منتشر نمی‌کرد. صرفاً با ادامه دادن و نوشتن و کم نیاوردن بود که بالأخره رمان وسترن تاریخی‌اش با نام «گل وحشی تگزاس» در سال ۱۹۸۷ به چاپ رسید. پنج سال بعد، از معلمی استعفا داد و تمام‌وقت به کار نوشتن چسبید و از آن وقت تا حالا تقریباً هیچ کتابی ننوشته که نامزد جایزه‌ی ادبی RITA (جایزه‌ی نویسندگان رمانتیک آمریکا) نشود، تازه چهار بار هم این جایزه را در سال‌های مختلف از آن خود کرده است. «مخفیگاه زمستانی» عنوان رمانی است از ویگز که با ترجمه‌ی «سهیلا اله‌دوستی» از سوی انتشارات افراز منتشر شده و از قضا به چاپ دوم هم رسیده است. در کانون این رمان آقای جرج بلامی نشسته که حالا سن و سالی ازش می‌گذرد و دارد داستان زندگی‌اش را برای نوه‌اش رُس و پرستارش کلر بازگو می‌کند. بلامی مردی است ثروتمند و از نجیب‌زادگان انگلیسی به حساب می‌آید و برای خودش روزنامه‌نگاری معروف و سرشناس و دنیادیده و کامیاب است که به زندگی خود به‌چشم دریغ و حسرت می‌نگرد. با هم پاره‌ای از این رمان را می‌خوانیم:

 

 

مانند نوکرانی که پادشاهشان احضارشان کرده، یکی‌یکی برای سلام نزد جورج که روی مبل بزرگی در لابی نشسته بود، می‌آمدند. گریه و خنده را به‌هم آمیخته بودند. جورج با دیدن هریک از آن‌ها آرام‌تر می‌شد و آثار رضایت در چهره‌اش نمایان‌تر.

کلر می‌دانست، این جادوی خانواده بود. پیوندهای عمیق خونی و احساسی به‌هم بافته‌شده، شبکه‌ای امن و نادیدنی را به وجود می‌آوردند.

جورج به‌دنبال درمان و مرهم نبود، ولی مرهم خود با پای خود آمده بود. کلر می‌دانست که رُس هم این را می‌بیند. عموها و زن‌عموها، پسرعمو و دخترعموها جورج را در آغوش می‌کشیدند. گریه می‌کردند و می‌خندیدند. بیماری ناعلاج هرچقدر هم که وحشتناک بود، ولی خانواده را گرد هم می‌آورد. کلر خوشحال بود که بلامی‌ها این فرصت را غنیمت شمرده بودند. چند نفر از آن‌ها در مهمان‌خانه‌ای در شهر که متعلق به پسر چارلز _ گرگ و همسرش نینا بود، اقامت کردند و بیشتر آن‌ها در کمپ ماندند. کابین‌ها و خوابگاه‌های کنار دریاچه به‌زودی مملو از افرادی شد که به دیدن جورج آمده بودند.

 

 

خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف

http://ebook.afrazbook.com

نظرات کاربران در مورد کتاب مخفیگاه تابستانی

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید