این سر، که نشان سرپرستی‌ست! (نمایشنامه‌ای در چهار پرده)

Alternate Text
نام کتاب: این سر، که نشان سرپرستی‌ست! (نمایشنامه‌ای در چهار پرده)
نوبت چاپ: 1
نام نویسنده: سروش مظفرمقدم
نام مترجم:
شابک: 978-600-326-215-7‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
تیراژ: 500
تعداد صفحات: 62
دسته: نمايشنامه‌
نام انتشارات: افراز
قیمت: 40000
توضیحات

عارف قزوینی  [ناگهان قد راست می‌کند و با لحنی پرسوز می‌گوید]چون یعقوب، از یوسفم دور کرده بودند. .. حاسدان و طاعنان و بدگویان مرا از جوارش راندند و به تبعید شهر کهنه‌ی قوچان فرستادند. روزها را با نهایت دلتنگی قتل عام می‌کردم. .. دلم شکسته و جانم ملول بود. بوی پیراهن‌اَش را  می‌خواستم! من از دشت نینوا می‌آیم! روزی که اوباش مست به غارت آمدند، هنوز نمی‌دانستم چه پیش آمده. در انتظار بودم که بیایند! ریختند، کشتند و سوختند و نرفتند! من، با حال گریه و ناله و مرگ، همراه با پیر زنان و اطفال و اَصغار، درحالی‌که نه پاپوشی داشتم و نه یک شاهی پول، از شهر رانده شدم! پای پیاده از بیراهه‌ها و دشت‌های فراخ گذشتیم. از آن در که ما را راندند، سر اَش را چون سَر سید الشهدا، بر سر نیزه وارد آن شهر نفرین شده نمودند!

نظرات کاربران در مورد کتاب این سر، که نشان سرپرستی‌ست! (نمایشنامه‌ای در چهار پرده)

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید