برج تاریک ۴: جادوگر و گوی شیشه‌ای

Alternate Text
نام کتاب: برج تاریک ۴: جادوگر و گوی شیشه‌ای
نوبت چاپ: اول - ۱۴۰۰
نام نویسنده: استیون کینگ
نام مترجم: سهیلا اله‌دوستی
شابک: 9786003266124
تیراژ: 500
تعداد صفحات: 834
دسته: رمان
نام انتشارات: انتشارات افراز
قیمت: 480000
توضیحات

 

ریا گفت «بقیه رفتن، و گوی شیشه‌‌ای رو از چنگ من درآوردن؛ اما اون دختر! برش می‌‌گردونن به خونه‌ی شهردار، و شاید بتونیم اونو ببینیم. آره، می‌‌تونیم.»
کوردلیا با لحنی سرد گفت «تو هیچی رو نمی‌‌بینی، داری می‌‌میری.»
ریا خس‌‌خس‌کنان خندید و آب دهان‌اش تراوش کرد. «می‌‌میرم؟ نه! فقط نیروم تموم شده، و باید دوباره شارژ بشم و تجدیدقوا کنم. حالا گوش کن، کوردلیا دختر هیرام و خواهر پاتریک!
عجوزه دست استخوانی‌‌اش که به‌طرز عجیبی قوی بود، دور گردن کوردلیا انداخت و او را جلو کشید. هم‌زمان دست دیگرش را هم بالا برد و مدال نقره را در مقابل چشمان گرد او حرکت داد. او زیر لب زمزمه می‌‌کرد و بعد از مدتی فهمید و سر تکان داد.
کوردلیا بلند شد و به‌طرف آشپزخانه رفت. روی کابینت کنار سینک یک جعبه‌‌ی سیاه بود که دو چاقوی تیز درون آن بودند. یکی از آن‌ها را برداشت و برگشت. چشمان‌اش مات بودند، درست مثل چشمان آن شب سوزان که زیر نور ماه بوسه با ریا کنارِ در کلبه‌‌اش ایستاده بودند.
ریا پرسید «تلافی‌ش رو سرش درمیاری؟ واسه بلایی که سرت آورد.»
کوردلیا زیر لب زمزمه کرد «دختره‌‌ی خوشگل فیس‌وافاده‌‌ای.» دستی که چاقو نداشت را بلند کرد و روی دوده‌‌های صورت‌اش کشید. «آره، تلافی‌‌ش رو سرش درمیارم.»
«تا دم مرگ؟»
«آره، یا اون بمیره یا خودم.»
«مطمئن باش اون می‌‌میره. نترس. حالا منو روبه‌‌راه کن، کوردلیا. کاری که احتیاج دارم رو برام بکن!»
کوردلیا دکمه‌‌های جلوی پیراهن‌اش را باز کرد، و به شکم‌اش رسید. آن‌جا یک کمربند سفید بسته بود و همان‌جا بود که چاقو را استفاده کرد. کمربند و گوشت زیرش را شکاف داد. خون قرمز ناگهان بیرون زد؛ مانند شکوفه‌‌ی رز.
ریا گفت «آره، شکوفه‌ی‌ ‌رز. همیشه خواب اونا رو می‌‌بینم. شکوفه‌‌های رز. بیا نزدیک‌تر!» دست‌اش را پشت کمر کوردلیا گذاشت و او را به جلو هل داد. سرش را خم کرد و شروع به نوشیدن خون کرد. کوردلیا همچنان با چشمان مات نگاه‌اش می‌‌کرد.

 

نظرات کاربران در مورد کتاب برج تاریک ۴: جادوگر و گوی شیشه‌ای

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید