گفت‌وگوی ایسنا با زاهد بارخدا؛ "جایی که همه مثل هم می‌نویسند"

نویسنده رمان «ط» که در بخش رمان نوزدهمین و بیستمین دوره جایزه «مهرگان ادب» شایسته تقدیر شده است، در گفت‌وگویی مکتوب با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات داستانی در کشورمان اظهار کرد.
گفت‌وگوی ایسنا با زاهد بارخدا؛ "جایی که همه مثل هم می‌نویسند"

 

نویسنده رمان «ط» که در بخش رمان نوزدهمین و بیستمین دوره جایزه «مهرگان ادب» شایسته تقدیر شده است، در گفت‌وگویی مکتوب با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات داستانی در کشورمان اظهار کرد: این روزها، چیزی که در مورد ادبیات تالیفی بیشتر از همه دردناک است میزان تیراژ کتاب‌هاست. کتاب‌های شایسته‌ توجهی هستند که متاسفانه در همان چاپ اول می‌مانند. حالا بماند که خیلی از ناشرها هم از ترس همین میزان فروش توجه کمتری به نویسنده‌های کتاب‌اولی دارند. ولی خوشبختانه نکته‌ مثبتی هم دیده می‌شود؛ چاپ و دیده‌شدن کتابِ نویسنده‌هایی که مرکزنشین نیستند و کتاب هم در جغرافیایی غیر از جغرافیای مرکز روایت می‌شود.

او درباره تاثیر فضای مجازی و رسانه‌ها بر ادبیات نیز گفت: دنیای مجازی و رسانه‌ها هر کدام تبعات مثبت و منفی خودشان را دارند. به نظر می‌رسد با وفور شبکه‌های اجتماعی و در دسترس بودن آسان آن‌ها برای همه، دیگر رسانه‌هایی چون روزنامه و مجلات خوانندگان کمتری پیدا کنند. هر چند مطالبی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود در اغلب اوقات خلاصه و فهرست‌وار است. امروزه شاهد روند تغییر این کارکرد روزنامه‌ها در معرفی کتاب‌ها به شبکه‌های مجازی هستیم.

بارخدا خاطرنشان کرد: گاه متاسفانه این اتفاق می‌افتد و می‌بینیم که فلان روزنامه یا مجله توجه‌ بیشتری به کتاب‌های یک یا چند ناشر خاص دارد. بنابراین فضایی که ایجاد می‌شود نمی‌تواند چهره‌ واقعی ادبیات را به‌درستی نشان بدهد. حتی شده که در بعضی از جوایز ادبی هم همین سمت و سوهای خاص دیده شود. رواج شبکه‌های اجتماعی این امکان را برای فرد فراهم کرده‌ تا بتواند برای خودش صفحه‌ای شخصی داشته باشد، از جهان‌بینی خودش بنویسد و از طریق خواندن صفحات دیگران مخاطبان را بهتر شناخته و برای هم قابل دسترس باشند. متاسفانه اما چیزی که در این صفحات در رابطه با کتاب‌ها دیده می‌شود گاهی برخوردهای مناسب و حرفه‌ای نیست. معمولا نقد به شکل رسمی در آن‌جا، حتی اگر شده به واسطه‌ محدودیت تعریف‌شده‌ کلمات، دیده نمی‌شود. نوشته‌ها معمولا ذوقی و به‌اصطلاح دلی‌ است و یادداشت‌های جدی‌تر به بعد موکول می‌شوند. از لحاظ آسیب‌شناسی دنیای مجازی می‌توان به این هم اشاره کرد که متاسفانه همه بعد از مدتی در این شبکه‌ها مثل هم می‌نویسند. این نثرِ مجازی به نثر مکتوب آن‌ها هم سرایت می‌کند. تا جایی که نگاهِ نویسنده به مقوله‌ زبان در اغلب کارهایی که چاپ می‌شود مشهود نیست. 

او همچنین درباره جوایز ادبی و تاثیر آن‌ها بر ادبیات داستانی‌مان نیز گفت: از مهمترین کارکردهای جوایز ادبی دیده‌شدن بهتر کتاب‌هاست. البته بستگی به این دارد که آن جایزه میان اهالی ادبیات و منتقدان جدی تا چه اندازه درخور توجه و شایسته‌ احترام است. که معمولا به مجموعه شرایطی از جمله استقلال و استمرار آن، داوران فرهیخته، انتخاب‌های گذشته، رویکرد شفاف و نگاه به ادبیات بستگی دارد. معمولا کتاب‌های برگزیده‌ جوایزی که میان اهالی ادبیات محبوبیت دارند، بهتر و بیشتر میان خوانندگان و منتقدان ادبیات دیده می‌شوند، و نه‌تنها برخورد جدی‌تر و حرفه‌ای‌تری با آن کتاب‌ها صورت می‌گیرد، از جهات مختلفی هم می‌تواند نویسنده را یاری برساند. در طول سال‌های گذشته چند جایزه‌ ادبی دولتی و غیردولتی در ایران فعالیت داشته‌اند که از انتخاب‌های آن‌ها می‌شود رویکردشان را به ادبیات سنجید. برخی از جوایز مستقل غیردولتی متاسفانه بعد از چند سال فعالیت‌شان را ادامه نداده و تعطیل شده‌اند. البته بوده‌ و هستند جوایزی که زیر نام استقلال و غیردولتی بودن فعالیت داشته، اما روند شفافی در انتخاب‌ها پیش نگرفته و بعضا با انتقادهای جدی و درستی مواجه شده‌اند. 

او در ادامه بیان کرد: از مستقل‌ترین، قدیمی‌ترین و خوشنام‌ترین جایزه‌های ادبی می‌توان به «جایزه‌ مهرگان» اشاره کرد که ۲۰ دوره فعالیت داشته است. از مهمترین ویژگی‌های این جایزه مستقل بودن آن و داوران فرهیخته‌ای بوده که هر کدام دارای آثاری شایسته چه زمینه‌ ادبیات داستانی و چه پژوهش‌های ادبی‌اند. و نیز این‌که در طول این سال‌ها توانسته در برابر مشکلات مقاومت کرده و استقلال و استمرار خودش را حفظ کند و در کنار آن توجه‌ خاصی به گسترش فعالیت‌هایش در بخش‌های مختلف داشته باشد؛ چه «رمان نوجوانان»، «محیط زیست»، «علم»، و نیز «یک عمر تلاش در عرصه‌ نوشتن». از دوره‌ بیستم هم بخش دیگری به آن اضافه کرده‌اند که نشان از اهمیت نگاه آن‌ها به ادبیات است: بخش ویژه (رمان زبان مادری).

بارخدا همچنین درباره رمان «ط» گفت: در «ط» قصدم این بود بلایی را که «فرانسیس بیکن» در نقاشی بر سر فیگور انسان آورد بر سر کاراکتر داستان بیاورم. می‌خواستم کلمات، مثل رنگ‌ها، همه‌ سطح «تابلو کلمه‌ای» من را بپوشانند، تا فقط روایت‌کننده‌ یک زندگی نباشم، و همان‌طور که در رمان هم بدان اشاره کرده‌ام: بیان‌کننده‌ یک حالت روحی باشم! قید حالت زندگی یک نفر.

او در ادامه توضیح داد: از این رو می‌توان «ط» را استحاله‌ یک انسان به یک وضعیت درنظر گرفت. مردی سی‌ساله، حاصلِ ازدواج زن و مردی که در جنگ شیمیایی شده‌اند. او که به‌دلیل همین اختلالات شیمیایی به صورت طبیعی به‌دنیا نمی‌آید، به تدریج ظاهر انسانی‌اش را از دست می‌دهد و بدل می‌شود به موجودی مابین انسان و حیوان. گویی چیزی که به‌دنیا آمده، نه یک انسان، که وضعیتی ناشی از اضمحلال حاصل از جنگ است. با توجه به بیماری کاراکتر «ط»، سعی کرده‌ام با به چالش‌کشیدن شکل معمول روایت، و نیز استفاده از تمهیدات فراداستانی، ویرانی روحی، روانی و جسمی کاراکتر آن را در ترکیب‌بندی جملات هم نشان بدهم؛ تا جایی‌که بیماری او به «زبانِ» رمان هم سرایت کند. این شکل از برخورد با زبان را می‌توان تلاش در جهت پرداخت و بازنمایی گفتار اوتیسم در ادبیات سنجید و به عنوان یکی از امکانات زبان در روایت در نظر گرفت.

 

لینک خبر:  https://bit.ly/2D10BP6