طرح های کتابخوانی خوب است اما کافی نیست

طرح های کتابخوانی خوب است اما کافی نیست
طرح های کتابخوانی خوب است اما کافی نیست

اعظم کیان افراز؛ مدیر انتشارات افراز در نوشتاری با عنوان طرح های کتابخوانی خوب است اما کافی نیست در روزنامه قانون نوشت، موضوع کتاب خوانی و همچنین تشویق مردم به خرید کتاب، اتفاق خوبی‌ست که چند سالی هست در عرصه کتابخوانی رخ داده است. بایددر این شرایط پذیرفت که هر اتفاقی که در وضعیت موجود در حوزه نشر و کتاب بیفتد و مردم را به خرید و خواندن کتاب تشویق کند اتفاق مبارکی است ،اما راه کارهای این موضوع هنوز روشن نیست. من فکر می کنم ما در مرحله گذار هستیم و صنعت نشر در حال تغییر از شیوه سنتی به مدرن است.

در هر صورت طرح هایی مثل «پاییزه کتاب»، «عیدانه کتاب»، «تابستانه کتاب» و… می توانند مفید باشند. در اخبار می خواندم که از این طرح در برخی شهرستان ها استقبال خوبی شده است اما چیزی که ما از روز کتابگردی در تهران دیدیم، بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت. باید توجه کرد که کتابگردی طرح خوبی است اما بی‌شک بهترین راه نیست.

روزِ کتابگردی به ذات اتفاق خوبی است اما چرا باید یک روز را به کتابگردی اختصاص دهیم؟ این بی فایده است. روز کتابگردی باید استمرار داشته باشدو در کلیت ماجرا با برنامه ریزی های دقیق و مشخص، به شکل منسجم تری برسیم که بتوانیم راهکارهای اساسی ارائه کنیم تا شاید صنعت نشراز بحران فعلی که در آن درگیر است، نجات یابد.

در این روزها که هفته کتاب و پاییزه کتاب نام گرفته، باید به یکی از مهم ترین و اصلی ترین مسائل و معضلات نشر اشاره کنم و آن مساله کاغذ است که در همین روزهای اخیر ۲۰ درصد افزایش قیمت داشته است. گرانی کاغذ موجب افزایش قیمت کتاب می شود،این در حالی است که همان قشرکتابخوانِ ما هم از گرانی کتاب می‌نالند. در این شرایط باید تلاش کنیم با هر روشی که می توانیم،قیمت کتاب را پایین بیاوریم.با افزایش قیمت کاغذ، روز به روز بر افزایش قیمت کتاب افزوده می شود و این مساله در چنین شرایطی که نشر دچار نوعی بحران است، کاری منطقی نیست.

مساله دیگری که باید به آن اشاره کرد، نقش شبکه های اجتماعی است. خوشبختانه یا متاسفانه، جامعه ما استقبال بسیار خوبی از شبکه های مجازی داشته است به گونه ای که همه زندگی ما در این شبکه ها، با مطالب سطحی و کوتاه خلاصه شده است. مساله دیگری که این شبکه ها به آن دامن می زنند، قاچاق و فروش غیر قانونی کتاب است. در این شبکه ها به وضوح می‌بینیم که کپی و پی دی اف کتاب ها به صورت غیر قانونی دست به دست می شوند. متاسفانه ما هنوز فرهنگ استفاده صحیح از این شبکه ها را یاد نگرفته ایم.

اگر نگاهی به وضعیت نشر بیندازیم باید آن را اسف‌بار وغم انگیز توصیف کرد؛ این وضعیت دیگر از بحران گذشته است. از یک طرف وضعیت کتابخوانی جوانان ما مشخص است و از سوی دیگر ناشران با هزینه های بالا، مجبور به ادامه تولید هستند. ما در این شرایط به گونه ای مجبوریم به چاپ دیجیتال روی بیاوریم و این در حالی است که در چاپ دیجیتال، هزینه ها نقدی حساب می شود. ناشر مجبور است نقد هزینه کند و پس از انتشار، کتاب را با ۳۵ تا ۴۰ درصد تخفیف در اختیار مراکز پخش قرار دهد و آن ها در بهترین حالت، چک یک ساله به ناشر می دهند! این وضعیت برای ناشران شناخته شده ای است که سال های سال مشغول کار هستند، آن وقت خودتان وضعیت نشرهای کوچک را در یابید.

ما هم اکنون در مرحله گذار از نشر سنتی به دیجیتال هستیم و باید بپذیریم که شبکه های مجازی برای ما یک فرصت هستند که می توانیم بهترین استفاده را چه در بحث تولید و چه در بحث مدیا، از آن ها ببریم. ما ناشران مجبوریم بپذیریم که باید از کتاب کاغذی عبور کنیم و به سراغ ایبوک ها یا کتاب های صوتی برویم. پذیرش این مساله برای ناشران ساده نیست، ما سال ها کتاب کاغذی تولید کرده‌ایم و رفتن به سوی تولید کتاب الکترونیک سخت است و از سوی دیگر، بستر آن نیز در ایران فراهم نیست. اگر ما کتاب الکترونیک تولید کنیم، با وضعیت قاچاقی که وجود دارد چه کسی فروش کتاب را تضمین می کند؟ ما باید زودتر فکری برای مساله کپی رایت کنیم. این روزها اگر ناشری کتابی منتشر کند که پرفروش شود، ناشران دیگر به سراغ آن کتاب می روند و پی دی اف و قاچاق آن نیز به سرعت در همین شبکه های مجازی منتشر می شود و دسترنج ناشر و مترجم را به باد می دهد.

ما با نسلی روبه رو هستیم که از وقتی چشم باز کرده، با موبایل های هوشمند روبه رو شده است؛ ما باید بتوانیم برای این نسل تولید کنیم و این تولید نیازمند فراهم شدن بستر آن در جامعه است. اگر با فراهم شدن این بسترها به سمت تولید کتاب به شکل های جدید آن که در دنیای امروز رایج است برویم، شاید بتوانیم نشر را از این وضعیتی که به آن گرفتار آمده نجات بدهیم