افزودن به سبد خرید

---

 

چلاق و کور و قدیس

ویلیام باتلر ییتس در ایران بیش‌تر به‌عنوان شاعر شناخته می‌شود، اما این چهره‌ی ملی ادبیات ایرلند و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات دستی پرتوان هم در نمایشنامه‌نویسی داشته است. نمایشنامه‌ی کوتاه «گربه و ماه» که با ترجمه‌ی فرید قدمی و از سوی انتشارات افراز روانه‌ی بازار کتاب شده، یکی از آثار نمایشی ییتس به حساب می‌آید. این نمایشنامه در سال ۱۹۲۶ نوشته شده است و ماجراهای دو ایرلندی بخت‌برگشته و بینوا را به تصویر می‌کشد که برای شفاگرفتن از قدیسی با نام سنت‌کلمن راهی چاهی مقدس  به نام همین قدیس می‌شود. از این دو ایرلندی یکی چلاق است و دیگری کور، و هر دو گدا. گدای چلاق روی گرده‌ی گدای کور سوار می‌شود و هر دو در جست‌و‌جوی چاه مقدس به راه می‌افتند؛ همان‌جایی که سنت‌کلمن را در آن غسل تعمید داده‌اند. گداها همین که به سر چاه می‌رسند، صدای قدیس را می‌شنوند که از همان ابتدای نمایش در کار نواختن و خواندن است. نه چلاق و نه کور، هیچ‌یک، او را نمی‌بینند. سنت‌کلمن از آن‌ها می‌پرسد که آیا می‌خواهند شفا یابند یا قدیس شوند و پاسخ‌های متفاوتی می‌شنود: کور می‌خواهد بینایی خود را بازیابد، اما ترجیح چلاق همه آن است که قدیس شود. ویلیام باتلر ییتس در «گربه و ماه» نیز همچون دیگر نمایشنامه‌های خود کوشیده است با تأثیر از نمایش سنتی ژاپن که «نو» نام دارد، از سنت‌های تئاتری غرب فاصله بگیرد. نو نمایشی است توأم با رقص و نواختن فلوت، کوتسوزومی، تاییکو و اوتسوزومی که در آن بازیگران همه ماسک‌هایی به چهره می‌زنند تا فارغ از شخصیت‌های فردی خود کلیتی فراانسانی را نمایندگی کنند. نوازندگان نمایش نیز به‌گونه‌ای گریم می‌شوند که گویی ماسکی بر چهره دارند. در کارهای ییتس نیز نوازنده‌ها و آوازه‌خوان‌هایی حضور دارند که فلوت و درام و زیتر می‌نوازند و اغلب پای دیواری می‌نشینند که همچون «گربه و ماه» پرده‌ای با نقش چاه سنت‌کلمن از آن آویزان است. با هم فرازی از نمایشنامه‌ی «گربه و ماه» را می‌خوانیم:

 

آوازه‌خوان اول                         مرد چلاق، می‌خواهی شفا یابی یا تقدیس شوی؟

گدای چلاق                             تقدیس‌شدن چه‌جوریه؟

آوازه‌خوان اول                         تو از مقربین قدیسین مقدس و شهدا خواهی شد.

گدای چلاق                             درسته که اونا یه کتاب دارن و اسم قدیسین رو توش می‌نویسن؟

آوازه‌خوان اول                         من چند دفعه این کتاب رو دیدم، و نام تو هم در آن خواهد بود.

گدای چلاق                             خیلی چیز محشریه که دو تا پا زیرت داشته باشی، اما من فکر می‌کنم این‌که اسمت توی اون کتاب باشه، چیز محشرتریه.

آوازه‌خوان اول                         چیز محشرتریه.

گدای چلاق                             من می‌خوام چلاق بمونم، مرد مقدس، و تقدیس بشم.

آوازه‌خوان اول                        به نام پدر، پسرو روح‌القدس، من به این مرد کور بینایی می‌دهم و این مرد چلاق را تقدیس می‌کنم.

 

خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف

http://afrazbook.com

---

مشاهده همه کتابهای مرتبط

---