پپر و گلهای کاغذی
![Alternate Text](/Pic/RealBook/410.jpg)
مروری بر مجموعهداستان «پپر و گلهای کاغذی» نوشتهی مسعود میناوی
خسته و در خود خزیده
مسعود میناوی در سال ۱۳۱۹ در کوت عبدالله در کنارههای کارون به دنیا آمد و یک عمر داستان نوشت، اما وقتی در سال ۱۳۸۷ درگذشت، حتی یک کتاب هم از او به چاپ نرسیده بود. تنها چیزهایی که از میناوی منتشر شده بود و دیگران خوانده بودند، همانها بود که در این جنگ و آن مجلهی ادبی آمده بود. یکوقت حوالی سالهای انقلاب به محمد ایوبی که او هم از نویسندگان حاشیهنشین جنوب به حساب میآمد، گفته بود دو تا مجموعهداستان آمادهی چاپ دارد، اما خب، قسمت نشد انگار که این مجموعهداستانها روی چاپ را به خود ببینند. یکی از این مجموعهداستانها «پپر و گلهای کاغذی» نام داشت و دیگری «آن روزها در جنوب» یا «حادثه در جوکی کلاب» یا « اعتصاب زیر سر باقرسیاه نیست؟» یا «غول کت کراکر» یا هر اسم بهتری که بالأخره پیدا میکرد. «پپر و گلهای کاغذی» پس از مرگش از سوی انتشارات افراز به چاپ رسید. ایوبی که خود ۱۸ ماه بعد از میناوی درگذشت، بر این مجموعه مقدمه نوشت و حق مطلب را ادا کرد. یادداشت ایوبی عنوان «مسعود میناوی؛ یکی از چند نویسندهی صاحبسبک جنوب» را به خود میبیند و نویسنده در آن کوشیده است از یک سو به چرایی بیکتابماندن نویسندهای چون میناوی بپردازد و از سویی دیگر به ویژگیهای سبکشناختی داستانهای او اشاره میکند، از جمله مینویسد: « بیشتر آدمهای قصههای مسعود، قهرمانانی خسته هستند ـ این شخصیتهای مبارز چوب دوسر، در خود خزیده که در میانسالی، حزب با ناجوانمردی، زیرشان را خالی کرده و بهاجبار و در اوج بیتکیهگاهی تکیهگاهی زمینی پیدا میکنند، در بیشتر داستاننویسان خوزستانی مشترک است ـ چراکه واقعیت تلخ در حقیقتِ تلختر پنهان است.» «پپر و گلهای کاغذی» ده داستان از مسعود میناوی را در خود جای داده است. با هم فرازی از داستان «سفر اضطراب» از همین مجموعه را میخوانیم:
نعیم برگشت گفت: «میدونم... اونا پیر و جوون حالیشون نیست. کی از این خرابشده میریم؟»
صادق غرید: «کم نق بزن مرد! تا شیخحمود نیاد و خبری نیاره.»
شاکر گفت: «کی میدونه چه قشقرقی تو شهر راه انداختن.»
«قشقرقو ما دیشب راه انداختیم، وقتی به زندان حمله کردیم.»
نعیم گفت: «آره... اگه دستتنها نبودیم، چه عالی میشد.»
«تو میگی چند تاشونو زدیم؟»
«دو تای اولو دیدم که رو هم غلتیدن.»
«آره... اما اون که از بالا شلیک میکرد... اون که کنار برج بود... بیهمهچیز امون نمیداد.»
شاکر گفت: «دیدم، صادق چنان زدش که رو هوا پرپر زد.» و لبخندی رو به صادق زد و گفت: «بنازمات سبیل!»
اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف
http://ebook.afrazbook.com
نظرات کاربران در مورد کتاب پپر و گلهای کاغذی
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
![رقص چاقو رقص چاقو](/Pic/RealBook/Thumb/9b0e95e4-9450-41a1-b3c7-928af34e2c0a.jpg)
200000 تومان
![سیاهچاله یا دوسیم لخت سیاهچاله یا دوسیم لخت](/Pic/RealBook/Thumb/26573b02-bbe8-45fb-b0a5-e3224a413adf.jpg)
180000 تومان
![گاوهای هگل یا پلنگ پوتیفار گاوهای هگل یا پلنگ پوتیفار](/Pic/RealBook/Thumb/c087af13-4479-4d79-9c33-91a36600bbe6.jpg)
280000 تومان
![پوستین تلخ پوستین تلخ](/Pic/RealBook/Thumb/e8f06d55-8424-459f-ad5a-fc8cc6f3453b.jpg)
220000 تومان
![رقص سرنوشت رقص سرنوشت](/Pic/RealBook/Thumb/9a20f215-363d-45c8-b54b-27550df61bbf.jpg)
180000 تومان
![راز دهکدهی نیست در جهان راز دهکدهی نیست در جهان](/Pic/RealBook/Thumb/6775aa45-f247-49aa-a30b-0ea942397920.jpg)
40000 تومان
![سربازهای پیاده سربازهای پیاده](/Pic/RealBook/Thumb/9bc47c6c-e473-47ac-a29f-5d25a5025a0e.png)
110000 تومان
![کـَلوت کـَلوت](/Pic/RealBook/Thumb/ee93fdde-1270-4b5d-bc1e-be48cddad202.jpg)
250000 تومان
![مرگ مرموز همسایه مرگ مرموز همسایه](/Pic/RealBook/Thumb/bbb8195d-3203-4f8a-8c87-315a5dece5d8.jpg)
110000 تومان
![اشکهای یک زن اشکهای یک زن](/Pic/RealBook/Thumb/e1ed2642-dee7-449b-8ad3-9e71bc7af2e2.jpg)
180000 تومان
![« نامهای به پسرم » متنِ دوزبانه « نامهای به پسرم » متنِ دوزبانه](/Pic/RealBook/Thumb/616045b7-8785-4da0-92f0-39bfafa70278.jpg)
180000 تومان
![بنویس حاتم، بخوان حته* بنویس حاتم، بخوان حته*](/Pic/RealBook/Thumb/70efc8c4-caab-4ff1-a297-3a92cf4c6b90.jpg)
280000 تومان
![سیاه مثل سگ سیاه مثل سگ](/Pic/RealBook/Thumb/24085e92-6d8d-48ae-b631-62875ef9daa1.jpg)
180000 تومان
![کانکس سال زلزله کانکس سال زلزله](/Pic/RealBook/Thumb/6de5970e-2269-4e90-8f86-5a2e344f6b59.jpg)
180000 تومان
![دوردست دوردست](/Pic/RealBook/Thumb/55304702-b33d-438f-b3d3-4146753c33a2.jpg)
84000 تومان