خودخواهان

Alternate Text
نام کتاب: خودخواهان
نوبت چاپ: 1
نام نویسنده: فدریکو توتزی
نام مترجم:
شابک:
تیراژ:
تعداد صفحات: 128
دسته: مجموعه داستان كوتاه
نام انتشارات: افراز
قیمت: 50000
توضیحات

مروری بر رمان «خودخواهان» نوشته‌ی فدریکو توتزی

عاشقانه‌ای در رُم

 

 

فدریکو توتزی در ایران چندان شناخته‌شده به حساب نمی‌آید، اما در ایتالیا از جایگاهی ویژه برخوردار است. توتزی که ۳۷ سال بیش‌تر زندگی نکرد، پس از مرگش و به‌مرور زمان موقعیتی تثبیت‌شده در ادبیات ایتالیا به دست آورد، تا حدی که امروز او را در کنار لوییجی پیراندللو و ایتالو ازووو از جمله بنیانگذاران ادبیات مدرن ایتالیا به شمار می‌رود. این نویسنده‌ی ایتالیایی، همچنان که مرگ زودهنگامش نشان می‌دهد، زندگی پرفرازونشیبی داشته است. در ۱۸۸۳ در سیه‌نا به دنیا می‌آید. پدرش خرده‌مالکی خودرأی و سلطه‌جو و مادرش دچار تشنج‌ و بحران‌های عصبی بود. فدریکو در ۱۲ سالگی مادرش را از دست می‌دهد، در بیست و یکی دو سالگی برای مدتی بر اثر بیماری نابینا می‌شود و تازه در ۲۴سالگی است که به‌دنبال آشنایی با اما پالاجی، برای کار و زندگی به رم می‌رود، اما وقتی پدرش می‌میرد و املاک او را به ارث می‌برد، با اما ازدواج می‌کند و به سیه‌نا برمی‌گردد. کمی بعد ورشکست می‌شود و روزگار سختی بر او و همسرش می‌گذرد. در ۱۹۱۴ به‌همراه پرشان گلائوکو به رم برمی‌گردند. توتزی تمام‌وقت به ادبیات و روزنامه‌نگاری می‌پردازد. و در ۱۹۲۰ آن اتفاق نابهنگام می‌افتد: وقتی با موتورسیکلت از سیه‌نا عازم رم است، ذات‌الریه می‌گیرد و می‌میرد. از دهه‌ی شصت میلادی به این سو توجه به آثار توتزی فزونی می‌گیرد و منتقدان بسیاری به این آثار می‌پردازند. «خودخواهان» از واپسین رمان‌های توتزی است که با ترجمه‌ی اثمار موسوی‌نیا از سوی انتشارات افراز منتشر شده است. چنان‌که موسوی‌نیا بر مقدمه‌ی خود بر این رمان نوشته، «شخصیت در وضعیتی از اضطراب روانی به‌سر می‌برد که در نتیجه‌ی ناتوانی وی در گسترش روابطی مناسب با دیگران حاصل شده است. این عدم ارتباط و درک‌ناپذیری به رابطه‌ی عاشقانه‌ی او نیز کشیده می‌شود. اثر از لحنی دانونزویی بهره می‌برد و وقایع آن در شهر رم می‌گذرد؛ بازگویی ماجرایی عاشقانه در فضای وهم‌انگیز و منحط شهر رم». با هم پاره‌ای از این رمان را می‌خوانیم:

 

دفتر كار دوستش نلو جاكي، در طبقه‌ي دوم قرار داشت. راهروها در اين‌جا شسته شده بودند؛ شايد به هنگام صبح؛ اما به‌نظر مي‌آمد كه آجرها كماكان گردوغبار مي‌پراكندند؛ و برخي از آن‌ها به زير پا تكان تكان مي‌خوردند. تقريباً همه‌ي در‌هاي دفاتر كارمندان نيمه‌باز بودند؛ و داريو چنين تصور كرد كه در پس هر يك از آن درها كسي بود كه ياري‌اش خواهد كرد، و او را همراه خود به دوردست‌ها خواهد برد؛ به جايي ديگر، آن‌جا كه ديگر امكان نداشت متحمل گرسنگي شد. اين بود كه، تا حدي به‌نظرش بي‌فايده مي‌رسيد كه تا اتاق جاكي پيش برود. ولي با حسي از رضايت خاطر، كه معمولاً مسحورش مي‌كرد و به تحسين و تمجيد از خويش وامي‌داشتش، به آن‌جا رسيد. اين تقريباً او بود كه مي‌رفت تا رأفت و تابناكي روحش را براي دوستش به ارمغان آورد!

 

خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف

http://ebook.afrazbook.com

 

نظرات کاربران در مورد کتاب خودخواهان

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید