طبقهی دومیها
... پرستار عضلات پیشانیاش را فشرد و گفت: «میشه چند قدم بیاید عقب. برید جلوی آینه. خواهش میکنم.»
مرد بدون حرف همان کار را کرد. پرستار هم جلوی آینه کنار او، اما با فاصله ایستاد. به مرد گفت: «میشه دست چپتونو بالا بیارید....» مرد همان کار را کرد. «میشه حالا پایین بیاریدش و دست راست رو بالا ببرید...» مرد همان کار را کرد. اما اینبار از پرستار که جلوی آینه خشک شده بود، پرسید:
«چیه خانم؟»
«خودتون نمیبینید؟»
«چی رو؟»
«شما دست راستتون بالاست. کسی که توی آینه است هم همینطور.»
مرد باز به آینه نگاه کرد: «درسته.»
«کسی که توی آینه است باید الان دست چپش بالا باشه. مثل من...» و خودش دستش را بالا برد. هردو به تصویرشان در آینهی روبهرویشان نگاه کردند. فقط تصویر پرستار معکوس بود.
«شما همین جا بمونید... من میرم پایین یکی رو بیارم.»
از متن کتاب – آرامش پس از وقوع
نظرات کاربران در مورد کتاب طبقهی دومیها
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
180000 تومان
40000 تومان
120000 تومان
140000 تومان
50000 تومان
180000 تومان
350000 تومان
180000 تومان
200000 تومان
180000 تومان
57000 تومان
280000 تومان
220000 تومان
40000 تومان
180000 تومان