عشقِ سال‌های غم

Alternate Text
نام کتاب: عشقِ سال‌های غم
نوبت چاپ: 2
نام نویسنده: حنیف قریشی
نام مترجم: نیکی کریمی
شابک: 978-600-326-029-0
تیراژ: 1100
تعداد صفحات: 216
دسته: رمان
نام انتشارات: افراز
قیمت: 450000
توضیحات

نمایشنامه‌نویس، داستان‌نویس، فیلمنامه‌نویس و کارگردان؛ اینها بخشی از عنوان‌هایی است که معمولاً کنار اسم حنیف قریشی، نویسندة بریتانیایی پاکستانی‌تبار قید می‌شود. احتمالاً مسائلی که قریشی به آنها می‌پردازد و به آنها توجه نشان می‌دهد، مدام او را به سوی فرم‌ها و ژانرهای هنری متفاوتی هدایت می‌کند. گریزی هم از این کار ندارد. قریشی گرچه در لندن به دنیا آمده است، اما سایة تبار پاکستانی‌اش چنان بر سر او سنگینی می‌کند که هنوز هم دارد به چیزهایی مثل نژاد، ملیت، مهاجرت و اختلاف بین نسل‌ها می‌اندیشد. او همیشه بزرگ‌ترین مشکل خود را تمایزها و تضادهای فرهنگی میان افراد یک جامعه عنوان کرده است. شاید اگر چنین مشکلی را پیش روی خود نمی‌دید، به نمایشنامه‌نویسی یا داستان‌نویسی کفایت می‌کرد، اما انگار هیچ‌یک از اینها به خودی خود برای طرح و بیان این مشکل کافی به نظر نمی‌رسد. نکتة جالب این است که مترجم داستان‌های او به زبان فارسی نیز بیشتر با عنوان بازیگر، کارگردان و تهیه‌کنندة سینما شناخته می‌شود تا مترجمی ادبی. نیکی کریمی نخستین بار با ترجمة رمانِ «نزدیکی» بود که حنیف قریشی را به کتابخوانان ایرانی معرفی کرد. «عشق سال‌های غم» عنوان کتاب دیگری است از قریشی که باز نام نیکی کریمی را به‌عنوان مترجم روی جلد خود می‌بیند. کتاب که شامل ده داستان کوتاه می‌شود، در سال 1394 از سوی انتشارات افراز منتشر شده و خیلی زود، در کمتر از یک ماه، به چاپ دوم رسیده است؛ موضوعی که نشان می‌دهد خوانندة فارسی‌زبان هم با دغدغه‌های نویسندة بریتانیایی پاکستانی‌تبار همدلی و ارتباط برقرار کرده است. البته این همدلی و ارتباط چندان نباید شگفت‌انگیز باشد؛ «عشق سال‌های غم» همچون بیشتر آثار قریشی به شکاف بین نسل‌ها می‌پردازد و زندگی نسلی را به تصویر می‌کشد که در دهة هفتاد میلادی سودای آزادی بی‌حد‌و‌حصر داشت، اما بیست سال بعد خود را درگیر مسئولیت‌هایی می‌بیند که به او محول شده است. طبعاً چنین مسائلی چیزهایی نیستند که خوانندة فارسی‌زبان در ایران با آنها احساس بیگانگی کند. در این میان، این نکته را نیز نباید از یاد برد که گرچه این مجموعه‌داستان عنوانِ «عشق سال‌های غم» را به خود می‌بیند، اما قریشی با همان شوخ‌طبعی ذاتی و ماهرانة خود سراغ پدیده‌هایی به‌ظاهر غم‌انگیز رفته و همین امر تازگی و طراوت داستان‌های او را تضمین کرده است. شاید این پاره از داستانِ «روشنایی شب» از همین مجموعه که پایان یک زندگی مشترک را به تصویر می‌کشد، مثال خوبی برای این شوخ‌طبعی آقای نویسنده، حتی در سرنوشت‌سازترین و غم‌انگیزترین لحظه‌ها، باشد:

«لباس‌هایش را برداشت و رفت طرف در و در اتاق را پشتش بست. نمی‌دانست چه کار دارد می‌کند. تنها می‌دانست که باید برود. سخت‌ترین بخشش بچه‌ها بودند و اینکه برود اتاقشان و ببوسدشان و از آنها خداحافظی کند. فکر کرد باید وسایلش را هم با خودش ببرد. رفت و سیم‌های کامپیوترش را جدا کرد و بعد هم تلویزیونش را. داشت آنها را با خود می‌برد پایین که زنش آمد و شروع کرد به جیغ‌زدن: «کجا داری می‌ری؟ کجا؟ کجا؟ کجا؟»

گفت: «ده سال از عمرمو با تو هدر دادم. بسه دیگه... دیگه نمی‌تونم...»

با سرعت از پله‌ها پایین آمد، آن‌قدر تند که داشت پایش سُر می‌خورد و می‌افتاد.»

نظرات کاربران در مورد کتاب عشقِ سال‌های غم

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید