زهور و دو نمایشنامه‌ی دیگر (با مقدمه اکبر رادی)

Alternate Text
نام کتاب: زهور و دو نمایشنامه‌ی دیگر (با مقدمه اکبر رادی)
نوبت چاپ: 1
نام نویسنده: محمدرضا آریان‌فر
نام مترجم:
شابک: 2-083-326-600-978
تیراژ: 500
تعداد صفحات: 136
دسته: نمايشنامه‌
نام انتشارات: افراز
قیمت: 57000
توضیحات

رباب           مثِ تیر غیب از دل سیاهی زد بیرون. موتور آبی گشت بندر، به ردّشون بود و تو و فالح بی‌خبر از حادثه‌ای که مثِ سایه دنبال‌تون بود، هیاله ماهیگیری رو پهن کرده بودین رو اُوو. تور سنگین شده بود. کشیدین بالا [تابلوی کشیدن تور] کشیدین بالا اما یه دفه حادثه بارید. موتور آبی قاچاق‌چی‌ها که از دست گشت بندر فرار می‌کرد نخورد بهتون، بلمو دو تیکه کرد [مکث] فالح رفت، تو دل موجای بلند گم شد تو هم [باز مکث] سرت خورد لبه‌ی بلم و زبون حرفتو برید. لال شدی و افتادی کنج شکسته‌های بلمی که از اُوو گرفتن.

نگاه خیره‌ی ناجی به او، صداهای نامفهومی از گلوی ناجی می‌زند بیرون.

چیه نیگات به پیرهن سیاهمه؟ می‌دونم نمی‌تونی بپرسی، نمی‌تونی بپرسی چرا سیاه پوشیدم. نمی‌تونی بپرسی چرا از آوازای زُهور خبری نیست. نمی‌تونی بپرسی چرا زُهور نمی‌آد تر و خشکت کنه، [مکث] اما وقتی خیره‌ی چشات می‌شم، تموم این حرفا رو می‌خونم، دونه‌به‌دونه. سیل کن، سیل کن به چشام.

صدای آواز زنی در هوا می‌پیچد. ناجی می‌خندد. خنده‌ی او در متن آواز غمگین زنانه اوج می‌گیرد، می‌گرید ناگهان. میان خنده و گریه، اسیر سرفه‌ی شدید. رباب حیران و پریشان.

کی... کی بایست تر و خشکت کنه مرد؟ سیل کن... سیل کن چی به روز خودت آوردی. [رو به در می‌چرخاند] کجایی دختر... زُهور... زُهور... می‌بینی دستم گیره، دستام خمیریه و به کار دیگه‌ای نمی‌رسم، دم در حیاط ول نکنی ها... [بلندتر] زُهور...

زُهور            [صدا] اومدم ننه.

نظرات کاربران در مورد کتاب زهور و دو نمایشنامه‌ی دیگر (با مقدمه اکبر رادی)

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید