پریکلس، شاهزاده‌ی تایر

Alternate Text
نام کتاب: پریکلس، شاهزاده‌ی تایر
نوبت چاپ: 1
نام نویسنده: ویلیام شکسپیر
نام مترجم: حمیدرضا ابراهیمی
شابک:
تیراژ:
تعداد صفحات: 184
دسته: نمایشنامه‌های برتر جهان
نام انتشارات: انتشارات افراز
قیمت: 120000
توضیحات

مروری بر نمایشنامه‌ی «پریلکلس، شاهزاده‌ی تایر» نوشته‌ی ویلیام شکسپیر

تراژدی یا کمدی؛ مسئله این است!

 

 

اگر قرار باشد از نویسندگان تمام اعصار در چهار گوشه‌ی جهان تنها ۱۰نفر انتخاب شوند، قطعاً ویلیام شکسپیر، نمایشنامه‌نویس و شاعر انگلیسی، یکی از آن ۱۰ نفر خواهد بود. گواه این مدعا نمایشنامه‌های متعددی است که از او بر جای مانده و به‌رغم گذشت بیش از ۴قرن از زمان مرگش همچنان روی صحنه می‌رود و محل بحث و بررسی قرار می‌گیرد. به‌نظر نمی‌رسد گفت‌و‌گو درباره‌ی آثار چندلایه و پیچیده‌ی این نویسنده‌ی بریتانیایی هرگز به پایان برسد. شاید از همین روست که هرازچندگاهی باید منتظر ترجمه‌ی دوباره‌ای از این آثار به زبان فارسی باشیم. «پریکلس، شاهزاده‌ی تایر» با ترجمه‌ی حمیدرضا ابراهیمی که از سوی انتشارات افراز منتشر شده، یکی از جدیدترین ترجمه‌هایی است که از نمایشنامه‌های شکسپیر به فارسی برگردانده شده است. این نمایشنامه نیز همچون بیش‌تر نوشته‌های این نویسنده‌ی بزرگ به بحث‌های درازدامنی در میان محققان و پژوهشگران ادبی دامن زده است. همچنان که ابراهیمی در توضیح مفصل خود در ابتدای کتاب اشاره کرده، یکی از مسائل اصلی در این باره به شناسایی ژانری برمی‌گردد که نمایشنامه در آن نوشته شده است. اختلاف‌نظرها در این باره یکی دو تا نیست. برخی آن را «تراژدی» خوانده‌اند و بعضاً ذیل مجموعه‌ی «تراژدی گناه و حسادت» جای داده‌اند، در حالی که عده‌ای در مقابل به «کمدی»‌بودن آن رأی داده‌اند. در این میان، کسانی هم بوده‌اند که خواسته‌اند به این اختلاف‌نظرها پایان دهند و «پریکلس، شاهزاده‌ی تایر» را نه تراژدی و نه کمدی، که از مقوله‌ی «رومنس» دانسته‌اند. مترجم کتاب هم بر این باور است که این نمایشنامه «تراژی‌کمدی» است. اما همه‌ی ماجرا بر سر ژانر نمایشنامه‌ی شکسپیر نیست؛ سرچشمه‌های داستان آن نیز به همین اندازه بحث‌برانگیز بوده است. ردپای آن را اگرچه می‌توان در داستان‌های عامیانه‌ای جست که برای قرن‌ها در میان ساکنان شرق مدیترانه رواج داشته، اما به‌طور خاص باید از دو اثر نام برد: یکی مجموعه‌شعر «اعتراف عاشق» نوشته‌ی جان گاور، شاعر قرن سیزدهم و هم‌عصر چاسر، که فصلی از آن به این داستان اختصاص دارد و دیگری نسخه‌شعری انگلیسی از لارنس تواین که به سال ۱۵۷۶ تعلق دارد. البته نام بیش‌تر شخصیت‌ها در نمایشنامه‌ی شکسپیر عوض شده است. البته همزمان با شکسپیر، نمایشنامه‌نویس دیگری با نام جورج ویلکینز نیز «سفرهای جانفرساری پریکلس شاهزاده‌ی تایریی» را به ناشران عرضه کرد که حرف‌و‌حدیث درباره‌ی آن هم بسیار است. با هم فرازی از «پریلکلس، شاهزاده‌ی تایر» را می‌خوانیم:

 

 

دربان                               بیا خانم، باهام بیا.

مارینا                               به کجا می‌خواهی مرا ببری؟

دربان                               می‌خواهم اون جواهرت رو که برات خیلی عزیزه ازت بگیرم.

مارینا                              خواهش می‌کنم در ابتدا چیزی را به من بگو.

دربان                              حالا بیا، با همون چیزت.

مارینا                              بدترین چیزی که بخواهی برای دشمنت آرزو کنی چیست؟

دربان                              این‌که آرزو کنم به‌جای اربابم باشه، یا از اون بدتر به‌جای خانمم.

مارینا                              هیچ‌کدام از این‌ها به بدی عملی که تو انجام می‌دهی، نیست؛ آن‌ها در امرکردن بهتر از تو در فرمان‌بردن هستند. تو جایی ایستاده‌ای که شیاطین شکنجه‌گر دوزخ هم نمی‌خواهند جایشان را با تو عوض کنند: تو نگهبان هر آدم پستی هستی که به‌دنبال خانم تو می‌گردد؛ تو گوش‌به‌فرمان اراذل دعوایی عصبانی هستی؛ غذای تو از معده‌ی بیماری عفونی است که بالا آورده.

 

 

خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف

http://abook.afrazbook.com

نظرات کاربران در مورد کتاب پریکلس، شاهزاده‌ی تایر

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید