محله‌ی گم‌شده

Alternate Text
نام کتاب: محله‌ی گم‌شده
نوبت چاپ: پنجم - ۱۳۹۷
نام نویسنده: پاتریک مودیانو
نام مترجم: اصغر نوری
شابک: 978-964-243-095-6
تیراژ: 1100
تعداد صفحات: 200
دسته: رمان
نام انتشارات: افراز
قیمت: 330000
توضیحات

 

دلتنگی‌های پاریسی

درباره‌ی رابطه‌ی میان نویسنده‌ها و شهرها بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند و تحلیل کرده‌اند، اما پاریس برای پاتریک مودیانو همواره جای دیگری بوده است. البته مودیانو نخستین نویسنده‌ی فرانسوی نبوده که سطرسطر آثارش را از کوچه و پسکوچه‌ها پاریس بیرون کشیده است. هرچه باشد، این شهر طی دو سه قرن اخیر شاهد اتفاقاتی بوده که برخی از آن‌ها همچون انقلاب کبیر فرانسه تاریخ را به قبل و بعد خود تقسیم کرده‌اند و خب، طبعاً هر رمان‌نویسی چنین فرصتی را به‌سادگی از دست نمی‌دهد. مودیانو هم به همین نسبت در آثارش مدام به گوشه و کنار پاریس سرک می‌کشد و گذشته‌ی آن را می‌کاود. دوره‌ی مقاومت در جنگ جهانی دوم و سال‌های جنبش جوانان در دهه‌ی ۱۹۶۰ از جمله مقاطعی است که رد پررنگی در نوشته‌های مودیانو از خود بر جای گذاشته‌اند. این برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۴ در رمان «محله‌ی گم‌شده» نیز سراغ همین تعلق خاطر همیشگی خود به پاریس رفته است. «محله‌ی گم‌شده» که با ترجمه‌ی اصغر نوری و از سوی انتشارات افراز منتشر شده، تاکنون چاپ‌های متعددی را به خود دیده است. جالب است بدانید که این ترجمه به‌نوبه‌ی خود برگزیده‌ی جایزه‌ی کتاب فصل شده است. نوری در مقدمه‌ی خود بر این کتاب نوشته است: «مودیانو نثری سهل و ممتنع دارد؛ جمله‌هایی کوتاه و معمولاً عاری از پیچیدگی‌های زبانی، نثری ساده و روان که مثل لغزیدن آرام راوی در کوچه‌های پاریس به‌آرامی روی کاغذ می‌لغزد. قهرمان کتاب در زمان حال پرسه می‌زند، اما انگار در گذشته است؛ حال را گذشته می‌بیند، گذشته را به حال می‌آورد.» انتشارات افراز علاوه بر «محله‌ی گم‌شده» رمان‌های دیگری از پاتریک مودیانو را نیز روانه‌ی بازار کتاب کرده که از آن جمله می‌توان به «خیابان بوتیک‌های خاموش»، «برای این‌که در محله گم نشوی»، «دورا برودر»، «سفر ماه عسل» و «کمد دوران کودکی» از آن جمله‌اند. با هم پاره‌ای از رمان «محله‌ی گم‌شده» را می‌خوانیم:

 

مایو چندماه قبل از روکروآ مرده بود، از این هم خبردار شده بودم، در لندن، توی آن مغازه‌ی نزدیک مون‌پلیه اسکوآر که درش اغلب روزنامه‌های فرانسوی را ورق می‌زدم. یک مطلب کوتاه پانزده‌سطری. فکر نکرده بودند که چاپ‌کردن عکسش لازم باشد. چرا باید این کار را می‌کردند؟ مایو خیلی وقت بود که کار سینما را کنار گذاشته بود. در پیاده‌رو خیابان مونتنی نقش زمین شده بود، ساعت سه‌ صبح، و به‌گفته‌ی مقاله، «در حال خارج‌شدن از بار». رهگذری سعی کرده بود بلندش کند و آمبولانس خبر کرده بود. آن موقع، این دو مرگِ تقریباً مشابه هیچ فکر خاصی به من القا نکرده بودند. و نه حتی این جمله‌ی معذرت‌خواهی که مایو با آخرین نیرویش برای کسی که به کمکش آمده بود، زمزمه کرده بود: «دوست عزیزم، من دارم پیر می‌شم.»

نظرات کاربران در مورد کتاب محله‌ی گم‌شده

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید